خانم جین ایر عزیز،
اوه نه،
خانم جین راچستر عزیز
خوشحالم که با نهایت ادب و تواضع خدمتتان عرض کنم که خواندن زندگی شما برای من وقت گذراندن در یک عصر پاییزی برای فرار از روزمرگی یا سرگرم کردن افکار جهت از یاد بردن اندوه و مشکلات نبود، که خب البته اولش برای همین چیزها خودم را درون زندگی شما پیدا کردم اما بعد دیگر شما بودید که دست من را گرفتید و تا آخرش بردید. باید از شما تشکر کنم، برای چه؟ خب معلوم است، شما میتوانستید این زندگی را برای خود و آقای راچستر و نهایتا بچههایتان و آدل نگه دارید و با مردم شریک نشوید، اما شما جین ایرید و قلب شما چنین اجازهای را نداد و با منتهای بخشندگی جاری در روحتان، پنجرهای رو به دنیایی که ساختید برای ما گشودید. پس اجازه دهید جهت قدردانی، از همین راه دور دستان شما را به گرمی بفشارم.
شاید دلتان بخواهد بدانید که از چه جهتی زندگی شما برای من چنین ارزشمند و گران شده است، خب، توضیح دادنش خیلی سخت است، انگار بخواهید برای پیدا کردن روح، سینه را بشکافید و نیابیدش در حالی که آن روح در سراسر آن سینه پخش شده، وجود دارد اما نه قابل دیدن و خیلی دشوار میشود توضیحش داد. شاید آنجایی که مقابل آقای راچستر گفتید که با جسمتان حرف نمیزنید بلکه این روح شما است که مقابل روح او قرار گرفته یا شاید هنگاهی که آقای راچستر به شما گفت که احساس میکند رشتهای از زیر دندان چپش به رشتهای در همان نقطه از شما وصل است و اگر این رشته دریده شود، قلبش سخت مجروح خواهد شد و چند جای دیگر قصهتان، شاید در این لحظات، رشتهای هم از درون روح من جسم را شکافت و به این قصه دوخته شد طوری که هر بار که وارد زندگی شما میشوم، از همان لحظهای که زندایی رید در اتاق دایی رید مرحوم حبستان کرده و میلرزید، کنارتان مینشینم و دستان شما را میگیرم، تمام لحظات، تمام لبخندها و اشکها را شریک میشوم که در اصل شما چنین اجازهای دادهاید به هر جهت سخت است از دلیل اتصال روحها گفتن و از وصل شدن به قصهها صحبت کردن. همانطور که گفتم، توضیح دادنش چنان بر من دشوار است که انگار از یک لیوان توقع رقصیدن داشته باشیم، همانطور که ذهنهای تخیلگر توانایی رقاصندن لیوان را دارند، توانایی فهمیدن و لمس آنچه که میگوییم را نیز خواهند داشت. که شما قطعا متوجهاید.
خب شما مسولیتهای بیشماری دارید و نامهی من نباید از این طولانیتر شود، امیدوارم حال آقای راچستر و فرزندانتان خوب باشد و سلام گرم من را به آنها ابلاغ کنید.
دوستدار شما
ف.س.ح
.
+ فکر میکنم دیگه بعد از چندبار خوندن رمان جین ایر و دیدن فیلم و سریالش، باید جهت فرایند پاشیدن گرد امید و شادی به زندگی، کتابش رو برای خودم کادو بخرم.
درباره این سایت