طبق افسانه‌های قوم ژیژ مردم قبیله‌ ژوژ معتقد بودند اگر برای بار اول کسی را که هیچ شناخت و پیش‌زمینه‌ای از او‌ ندارید ببینید، اولین احساسی که در چند ثانیه‌ی اول به شما دست می‌دهد، صادقانه‌ترین حسِ ضمیر شما نسبت به ضمیر آن شخص است. مثلا بنده که تاریخ نگاری قوم ژوژ را عهده گرفته‌ام، آقایی را که یک تحلیلگر ی است نه با نام نه با هیچ نشانی نمی‌شناختم. بار اول ایشان را در برنامه‌ی جهان‌آرا دیدم و همان چند ثانیه‌ی اول مفصلا در دلم جاگیر شد. حتی عکس این رخداد نیز، در واقع یک حاج آقایی بودند به‌نام، اما من در اثر کم تجربگی ایشان را نمی‌شناختم، بعدها پی به این شهر‌ه‌ی شهر بودنشان بردم. بار اول در اینستگرام رویت شدند و همان لحظه‌ی نخست، حس منفی اندر نفی غلیظی نسبت به او، در من زاییده شد. حالا بعدها هر چه تلاش کردم مهرش به دل بگیرم، احساس منفی پاگیرتر هم شد.
الان هم وضع به‌سامانی ندارد /:
.
حالا نه اینکه از این به بعد راه بیفتم این و اون رو نگاه کنم ببینم الان حس خوبی بهش دارم یا می‌خوام سر به تنش نباشه و بر اساس اون قضاوتش کنم، یعنی اتفاق مطلقی نیست. اختلالات رادیو اکتیوی و موج آلفا و مگا ممکنه توی اون چند ثانیه اول هم تاثیرشون رو بذارن و احساسِ درست، منتقل نشه. پس نمیشه روی این عقیده‌ی قبیله‌ی ژوژ توی این دوره که کلی امواج در هوا پخشه حساب کرد.

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها